لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....
لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....

عاشقانه پنجم : دهم آبانماه نود و یک

سلام


دیروز سه شنبه بود و در یک حرکت ضربتی خانمم خانواده رو پیچوند و به اصفهان آمد

به بهانه های مختلف مثلا برا وام باید برم و اینا


خلاصه اینکه از قضیه بحران شخصیت و ... بگذریم خانمم اصفهانه و امروز صبح زود رفتیم بانک کارهای وام رو کردیم به امید خدا بدهند.


شنبه هم تعطیله و بناست خانواده خانمم بیاند اصفهان.


دارم شیرینترین روزهای زندگیم رو میگذرونم امیدوارم خدا بهمون کمک کنه و بیشتر به خودم که مدیون زحمات های خانوادم و خانواده خانمم و از همه مهمتر خود خانمم که منو شرمنده کرده نشم.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد