لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....
لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....

عاشقانه سی و چهارم :دل مشغولی


بنام او که عشقت را در دلم نهاد


دوباره رفتی و من مجبورم خودم را مشغول کنم

روزهایم بدون تو میگذرد اما چه گذشتنی


از او که مرا عاشقت کرد میخواهم شرایط وصال ابدی مان را نیز محیا کند.

دوستت دارم...

عاشقانه سی و سوم:کنارمی

سلام

کنارمی و نمیتونم حرف دلم رو بهت بزنم

در قبالت مسئولم و خودمم اینو میدونم

بدون من هیچ وقت از دستت عصبانی نمیشم

تو تمام زندگیم دختری به صبوری و مهربونیت ندیدم

خدا رو بابت اینکه تو رو بهم داد تشکر میکنم


عصر میبینمت!!!

عاشقانه سی و دوم:فاصله اجباری(س)

عشقم ازم ناراحته؟؟؟؟ 

نمیدونم...نمیدونم و از این بی خبری دیوانه وار در عذابم... 

نمیدونم این روزها به کدامین گناه در کوچه های فراق زندانی شدیم؟؟؟ 

نمیدونم تا کی این فاصله اجباری نگاه مهربون و دستای گرمتو میخواد ازم دریغ کنه؟؟؟ 

دلم تنها تو را میخواهد... 

گریه های هرشبم تنها برای توست... 

ذره ذره وجود تب دار من آغشته به حسرت محبت است.تنها از محبت تو کنون سیراب میشود پس تشنه مگذارش 

بی تو هیچم ای بهترین هدیه خداوند پس با من باش تا بفهمی دلم چه غریبانه در هوای دلت پرپر میزند 

عاشقانه سی و یکم: گذر روزها

سلام

روزها یکی پس از دیگری میان و میرن...

کاش میشد شرایط جور شه و زودتر بریم سر خونه و زندگیمون

امیدم به خداست همین و بس


عاشقانه سی ام:بازگشت

چقدر خوش گذشت...


روز پنج شنبه دوازدهم بهمن نود و یک رفتم تهران البته هر کی خربزه میخوره پای لرزشم میشینه!!!


140 سرعت مساوی است با جریمه دیگه!!!!


یه نهار خوشمزه در کنار همسر و خانوادشون...


شب برفی


برف بازی در ارتفاعات تهران


برای من که توی زندگیم زیاد برف ندیدم خیلی جالب بود...


خاطرات میمونه چه بهتر که خاطرات شیرین رقم بزنیم....

جمعه شب برگشتم امیدوارم خدا هر چه زودتر کمکون کنه تا زندگیمون رو شروع کنیم...