لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....
لحظه های زندگیمون...

لحظه های زندگیمون...

از روز ازدواجمون به بعد....

عاشقانه شصت و یکم:یک هفته دیگر(س)

سلام بر همسر عزیز خودم 

این چند روز کمتر وقت میکنم بیام به وبلاگ سر بزنم 

بیشتر وقتم به درس خوندن و طی کردن مسیر دانشگاه و خونه میگذره 

از اون روز که رفتی پنج تا امتحان پشت سر هم داشتم 

باید اعتراف کنم درس خوندن همزمان تو دوتا دانشگاه خیلی سخته  

فقط منتظرم تا این یک هفته هم به خوبی تموم بشه تا یه تعطیلات متفاوتی رو شروع کنیم  

 

الان داشتیم با هم تلفنی صحبت میکردیم 

نمیدونم خسته بودی یا چیز دیگه آخه صدات و لحن صحبتت یه جور خاصی بود  

 

دلم واسه روی ماهت یه ذررررررررررررررررررررررررررره شده 

دوستت دارم عشقم 

 

 

روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد

گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـاش

آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:

در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!

نظرات 1 + ارسال نظر
نگار&امیرمحمد دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:01 ب.ظ http://woaini.blogfa.com

سلام عشقولیا. خوبین. وبتون قشنگه. مث عشقتون. خوشحال میشیم بیاین وب ما و اگ دوس داشتین لینک میشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد